اختلال شناختی
اختلال شناختی (اختلال در حافظ و تفکر) نیز در بیشتر از ۵۰ % مبتلایان به ام اس دیده میشود (ویلیامز و همکاران، ۲۰۰۹). قلمروهای شناختی که به طور معمول در این بیماری درگیر میشوند، عبارتند از توجه، یادگیری، حافظه، سرعت پردازش اطلاعات، روانی کلامی، عملکرد اجرایی و مهارتهای دیداری فضایی (بندیکت، ۲۰۰۲). اختلالات عملکرد شناختی ممکن است در ابتدای سیر بیماری رخ دهند که از مشکلسازترین تظاهرات این بیماری میباشند (شایگان نژاد و افشار، ۱۳۹۰).
به نظر میرسد اختلالات شناختی مهمترین نقش را در از دست دادن کار و خانهنشین شدن این بیماران بر عهده دارند. شیوع اختلالات شناختی بین ۶۰-۵۰ % است، مطالعات مختلف نشان دادهاند که بروز آنها مستقل از اختلالات جسمی میباشد. اختلالهای شناختی عمدتاً در معاینات رایج مغز و اعصاب دیده نمیشوند، اما نقش مهمی درعملکرد فردی و اجتماعی افراد باقی میگذارند. اگر چه ارزیابی روانشناختی بیماران مبتلا به ام اس به بیش از ۵۰ سال قبل برمیگردد. اما در سال اخیر پژوهشهای مختلفی نقش ابزارهای ارزیابی عصب روانشناختی را در شناسایی این اختلالات بسیار پررنگ کرده است. به خصوص بر اهمیت استفاده از آزمونهای کامپیوتری تأکید میشود.
اختلالات شناختی عمدهی ایجاد شده در بیماران ام اس را میتوان به مشکلات حافظه که بیشتر به عملکرد نواحی تمپورال مربوط است و مشکلات پردازش اطلاعات، حافظه فعال، توجه و تمرکز که با عملکرد نواحی فرونتال مغز مربوط است، تقسیم نمود.
شیوع اختلالات شناختی در بیماران مبتلا به ام اس در مطالعات مختلف بر اساس ابزارهای مورد استفاده از ۶۵-۱۳ % گزارش شده است. بین ۵۰-۴۰ % بیماران از مشکلات شناختی رنج میبرند. در این بیماران، اختلال حافظه (به ویژه کوتاه مدت و معنایی)، عملکردهای اجرایی مغز و استدلال انتزاعی به طور اختصاصی مشاهده میشود.
کاهش سرعت پردازش اطلاعات جنبه اصلی و هسته مرکزی بسیاری از اختلالات شناختی ایجاد شده در ام اس میباشد. این اختلالات اگر چه با اختلالات جسمی ایجاد شده در اثر بیماری ام اس ارتباطی ندارند، در سیر بیماری تشدید میشوند.
در بیماران دچار اختلالات پیشرونده مزمن ام اس این اختلالات شدیدتر هستند. با وجود ایجاد اختلالات شناختی فوق تواناییهای زبانی از قبیل درک زبانی، شیوایی و توانایی تکرار کلمات، عمدتاً دست نخورده باقی میماند. مطالعات مختلف نشان دادهاند که اختلالات جسمی با شدت ضایعات موجود در ساقه مغز و مخچه در ارتباطند. اما اختلال شناختی به طور عمده مرتبط با ضایعات موجود در مغز پیشین و به ویژه نواحی فرونتال مخ میباشند. تغییرات شدید شناختی همراه با دمانس در این بیماران نادر است. (اختیاری و همکاران، ۱۳۸۶)
– اختلالات خلقی
شایعترین اختلالات روان پزشکی در بیماری ام اس، اختلالات خلقی مانند اختلال افسردگی ماژور، اختلالات دیس تایمیک، اختلال دو قطبی و اختلال اضطراب فراگیر هستند. برخی از مطالعات هیچ نوع رابطهای را بین افسردگی و دوره بیماری، شدت و نوع ناتوانی نشان نمیدهند.
بین افسردگی و اختلالات خواب، خستگی، وخامت بیماری، اختلالات جنسی، کاهش ترشح سروتونین و عدم ثبات هیجانی مرحله شبانه روزی، بالا رفتن کورتیزول پلاسما رابطه وجود دارد. خودکشینیز در مرحلهی شدید بیماری دیده میشود مواردی از وجود مانیا در بیماران مبتلا به ام اس وجود دارد. به نظر میرسد میزان اختلال دو قطبی در بیماران مبتلا به ام اس نسبت به جمعیت عمومی بیشتر است.
– اختلالات عاطفه نیز در این بیماران شایع است. برآوردهایی از شیوع خنده پاتولوژیک و گریستن بی دلیل و ناگهانی در بیماران ام اس بین ۷ % تا ۹۵ % متغیر است. برخی از آنان نوعی خوش بینی نسبت به آینده و بهبودی نشان میدهند که نابهجا میباشد (میندن، ۲۰۰۰)
هـ) اختلال اضطرابی
اختلالات اضطرابی در بیماران مبتلا به ام اس بین ۴۰-۳۷ % گزارش شده است که با عملکرد اجتماعی و افکار خودکشی مربوط است. افرادی که اختلال اضطرابی دارند ممکن است به اختلال افسردگی نیز مبتلا باشند. اضطراب عموماً در افرادی که اخیراً تشخیص ام اس داده شده گزارش شده است و اغلب ناشی از واکنشهای استرس پس از ضربه و زندگی با یک شرایط بالقوه بدخیم مزمن ناشی است. به نظر میرسد بیماران با ناتوانی متوسط مضطربتر، افسردهتر در بیشترین خطر برای انجام خودکشی قرار دارند و به احتمال بیشتری برای انجام نقشهای معمول اجتماعی، انجام فعالیتهای اوقات فراغت مشکل دارند. حملات هراسی نیز در بیماران مبتلا به ام اس اتفاق میافتد. (ویلیامز و همکاران، ۲۰۱۴)
– سردرد
سردردهای مزمن یکی از مشکلات شایع و آزاردهنده بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز مراجعه کننده به کلینیک نورولوژی میباشند. شیوع سردرد در طول عمر بیماران مبتلا به ام اس در مطالعات مختلف متفاوت بوده و بین ۴ تا ۸۵ درصد در مقابل ۱۲ تا ۳۰ در جمعیت سالم گزارش شده است (دکتر آشتیانی و همکاران، ۱۳۸۷).
انجمن بینالمللی ام اس سردردهای میگرن را در این بیماران دو برابر نسبت به جمعیت سالم ذکر کرده است که در بیش از ۳/۱ درصد آنها میگرن از قبل وجود داشته است. این موضوع میتواند بیانگر یک عامل زمینهای مشترک در ایجاد هر دو بیماری باشد (فِرضیه، زابورسکی و زلونوسکا، ۲۰۰۲). در مطالعهای که توسط دامیکو و همکاران انجام شد ۷/۵۷ درصد از بیماران مبتلا به ام اس سردرد داشتند که ۱۵ درصد آنها سردرد را به دنبال مصرف اینترفرون ذکر میکردند. در این مطالعه ارتباط قوی بین سردرد و نوع عودکننده بیماری وجود دارد (ساندی، ۱۹۹۴).
– درد
درد، یکی از تظاهرات بالینی ناخوشایند ام اس است. که در متون پزشکی و پرستاری به آن توجه چندانی نشده است. مطالعات بالینی کمی نیز در مورد آن انجام شده است (هاوارث، ۲۰۰۲) مطالعات انجام شده در ۲۰ سال اخیر، نشان داده است که درد با ۵۰ تا ۸۵ درصد شیوع در بیماران، علامتی شایع است (اوستربرگ، بیووی و همکارانت، ۲۰۰۵).
درد ناشی از ام اس به دمیلینیزاسیون، ضعف، اسپاسم و عدم هماهنگی عضلات و استخوانها که در کل بدن اتفاق میافتد. در این بیماران درد به صورت مزمن تجربه میشود (هکمن و استون، ۲۰۰۱)
به دلیل ماهیت طولانی و همیشگی آن، نمیتوان پایانی را برای آن پیشبینی کرد. به طور کلی درد مزمن در بیماران مبتلا به ام اس به مشکلات روانی (افسردگی، کاهش اعتماد به نفس) و اختلالات عملکردی (ناتوانی و از کارافتادگی) منجر میشود. یافتههای جدید در مطالعات اخیر نشان داده است که درد در بیماران مبتلا به ام اس اغلب درمان نشده رها میشود. یکی از علل اصلی آن این است که بیماران تصور میکنند درد جزء تفکیک ناپذیری از بیماری آنها است که نمیتوان برای درمان آن، مداخلهای صورت داد و باید همان طور که با بیماری زندگی میکنند، آن را نیز تحمل کنند (هاوارث، ۲۰۰۲). دو نوع درد در بیماران ام اس وجود دارد:
۱- درد اولیه: این نوع درد مستقیماً به علت اثرات آسیب زای بیماری در سیستم عصبی مرکزی پدید میآید که ممکن است به یکی از اشکال زیر ظاهر شود:
- احساس درد در پاها و ساق ها
- درد کمربندی
- بی حسی (مور مور شدن)
- التهاب عصب بینایی
- گرفتگی عضلات
- نورآلرژی عصب سه قلو
۲- درد ثانویه: به علت اثرات فشاری بیماری ام اس به وجود میآید و به یکی از اشکال زیر دیده میشود:
– درد عضلانی: به دلیل فشار غیرطبیعی بر مفاصل، لیگامان ها و عضلات پدید میآید. این نوع درد اغلب به علت وضعیت نادرست بدن در هنگام راه رفتن و استفاده از صندلی چرخدار میباشد. درد کمر شایعترین نوع درد ثانویه است. از علل دیگر درد ثانویه، عفونتها و زخمهای فشاری هستند.
– دیگر دردها
– درد حاد: اغلب با حملات ناگهانی مشخص میشود که کوتاه مدت بوده (مثلاً چند ثانیه) و مکرراً اتفاق میافتد.
– درد تحت حاد: این نوع درد ممکن است روزها و هفتهها طول بکشد که به علت تخریب میلین (نوریت بینایی، شایعترین است) و یا مشکل ثانویه مانند گرفتگیهای دردناک مثانه ظهور میکند.
– درد مزمن: در دردهای عصبی مزمن یا درد غیر ساکن که حدود یک سوم بیماران مبتلا به ام اس را درگیر میکند، راههای حسی خصوصاً قسمتهایی که شامل راههای نخاعی تالاموسی و راههای خلفی میباشند درگیر هستند. درد مزمن اسکلتی عضلانی مانند کمردرد و گرفتگیهای دردناک پا، بیشتر ناشی از بروز علائم بیماری ام اس میباشد و خود بیماری مستقیماً تأثیری در ایجاد آنها ندارد.
– لرزش: لرزش در بیماران مبتلا به ام اس میتواند دست و پاها، سر و گردن، تنه و تکلم را درگیر کند. لرزش به عنوان ناموفقترین علامت در درمان ام اس میباشد. لرزش به طور کلی به صورتهای، لرزش زمان استراحت، لرزش وضعیتی و لرزش عملکردی دسته بندی شده است (جعفریان و صادقی،۱۳۸۵).
– سفتی عضلات: ضعف و محدودیت در حرکت بیمار، به علت درگیری قسمتهای حرکتی مغز و نخاع و از طرف دیگر به دلیل کم تحرکی، افسردگی، بی حوصلگی و ترس از افتادن در بیمار ایجاد میشود.
بی تحرکی و کم تحرکی سبب کوتاه شدن و ضعیفتر شدن عضلات و به وجود آمدن زخم بستر و یبوست میشود. این مشکل در بیماران مبتلا به ام اس، موجب سخت راه رفتن، سفتی اندامها، اسپاسم (گرفتگی عضلات)، درد، لرزش، اختلال در تعادل و در مراحل پیشرفته اختلال در نشستن، زخمهای بستر، تغییر شکل مفاصل و عدم کنترل بهداشت سیستم دفعی میگردد. شدت اسپاسم در بیماران مختلف، متفاوت است و شدت آن نیز در یک بیمار در زمانهای مختلف متغیر است.
تحقیقات نشان داده است که اسپاسم در مرحله پیشرفت بیماری شایع است . عواملی که سفتی عضلات را شدت میبخشند عبارتند از: سرما، وضعیت خوابیده به پشت، اتساع مثانه یا روده، عفونت سیستم ادراری و تحریک پوستی.
– حساسیت به گرما: از خصوصیات دیگر بیماری ام اس عدم تحمل گرماست، به این صورت که با افزایش حرارت محیط و یا افزایش درجه حرارت بدن، فرد دچار احساس خستگی و ضعف و همین طور تشدید علائم میشود. تشدید علائم معمولاً موقتی است و با استراحت در محیط خنک برطرف میشود.
– علائم حسی: بیحسی از نشانههای شایع بیماری ام اس است و تقریباً در تمام بیماران دیده میشود. گاهی این حالت میتواند احساس کاذبی مثل سوزن سوزن شدن، کاهش حس، کرختی دست و پا، احساس وجود نوار دور زانو، احساس بزرگی سرانگشتان دست و پا ایجاد کند. از علائم حسی دیگر حس موقعیت میباشد، به طوری که بیمار درک صحیحی از موقعیت اندامهای خود ندارد. بیمار ممکن است دچار اختلال در نوشتن، تایپ کردن، پوشیدن کفش و گرفتن اجسام بدون نگاه کردن به آنها شود. آنها همچنین ممکن است دچار احساسهای ناخوشایندی مانند: حس فشار، دردهای ریشهای و خارش حملهای شوند (بختی، صالحی؛۱۳۸۷).
روند تشخیص، بررسی و یافته های تشخیصی
اولین گام در روند تشخیص بیماری ام اس، آن است که پزشک از بیمارش شرح حال کامل را بگیرد و بررسی کند در دیگر افراد خانواده چه بیمارهایهایی وجود دارد و اینکه اولین علایم این بیماری از چه موقع شروع شده است. سپس اقدام به انجام معاینه میکند یعنی قدرت عضلانی، رفلکسها، هماهنگی و حس بیمار را بررسی میکند. این معاینات به پزشک کمک میکند که تعیین نماید چه قسمتی از سیستم عصبی کار خود را به خوبی انجام نمیدهد. یکی از آزمایش هایی که به طور معمول در این بیماری انجام میشود، آزمایشی است به نام پتانسیل فراخوان است. در این آزمایش، انرژی الکتریکی اندازهگیری میکنند.
پزشکان از تحریک الکتریکی پوست و یا از تحریکات بینایی مثل روشن و خاموش کردن چراغ استفاده می کنند تا مشخص نمایند که آیا سلول عصبی علایم را به خوبی انتقال میدهند یا خیر. عصب بیماران مبتلا به ام اس اغلب انتقال پیام ها را آهستهتر انجام میدهند زیرا میلین آنها آسیب دیده است. بنابراین اگر در چنین آزمایشهایی مشاهده شد که سرعت انتقال پیامها کمتر از حد طبیعی است، میتوان به وجود بیماری ام اس مشکوک شد.
پزشکان همچنین آزمایش خون برای بیمار درخواست میکنند تا وجود بیماریهایی مثل دیابت، یا بیماری تیروئید را رد کنند زیرا علائم عصبی این بیماریها نیز میتواند شبیه بیماری ام اس باشد. همچنین از بیمار نوار قلبی (الکتروکاردیوگرام) گرفته میشود تا چگونگی کار قلب مشخص شود و نیز برای بررسی حافظه و قدرت تفکر بیمار نیز آزمایشهایی انجام میشود. (آبراموویتز ۱۹۵۴، ترجمه همت خواه ۱۳۹۱). تشخیص ام اس بر مبنای وجود پلاک متعدد در سیستم عصبی مرکزی صورت میگیرد. این پلاکها توسط MRI مشاهده میشوند. مطالعات الکتروفورز مایع نخاع (CSF) معمولاً وجود دستجات الیگوکلونال (دستجاتی از ایمونوگلوبولینها که به یکدیگر متصل شده و نمایانگر ناهنجاری و عملکرد غیر طبیعی سیستم ایمنی هستند). اختلال در عملکرد مثانه با استفاده از مطالعات اورودینامیک تشخصی داده میشود. استفاده از تستهای عصبی روانی برای بررسی اختلالات شناختی ضروری است. (اسملتزر، ۲۰۱۴).
/footer>
وقتی ناگهان